زاغکی بر روی درختی نشسته بود و چیزبرگر
میخورد، روباهی آمد و گفت: ای ول بابا، چه سری، چه دمی،عجب گوشی ۶۳۰۰ قشنگی، چه تریپ خفنی، عجب کفشای اسپرت قشنگی داری،از کجا خریدی؟ مشکی رنگ عشقه،
یه آواز ۸۸ جدید برامون بخون حال کنیم !
زاغک ساندویچ را زیر بغلش گذاشت و گفت: برو خودت رو بپیچون، برو حنات دیگه رنگی نداره،!!!ما الان دیگه دیپلممون رو گرفتیم،میریم دانشگاه!!!
do not be given