زمانی برای تفکر

سینما،رسانه،اندیشه

زمانی برای تفکر

سینما،رسانه،اندیشه

یادگار قلم

طیهر روز صبح که با نوازش روشنایی از خواب بیدار می شوی بدان که تو دوباره متولد شده ای و فرصتی دیگر است برای زندگی، و فرصتی برای مهربانی

بند اول:بهار زیباست اما نه به خاطر فصل اول بودن بلکه زیباست چون، زلف حجاب طبیعت را برای ما پریشان می کند.بهار کشف حجاب طبیعت است.بهار فرج طبیعت است . بهار فصل پیام های جهان است. پیام هایی که کمتر کسی به آن توجه می کند.بهار بهانه ای است برای عاشق شدن،و عاشقانه دیدن،بهانه ای که هرچند برای مدتی کوتاه ، اما طعم آن ماندگار ترین است.بهار فصل پیوند شوق و احساس است.به قول سهراب:"شوق می آمد،دست در گردن حس می انداخت،فکر بازی می کرد،زندگی چیزی بود،مثل یک بارش عید"

راستی بهار فصل خوبی برای فکر کردن هست.فصلی برای تامل در خود و درهمه چیز.فصل سفر کردن از خود به همه جا.فصلی برای قدم زدن از خود تا انتها. تا انتهای همه جا.فصلی برای قدم زدن تا ته کوچه باغ های تنگ با دیوارهای کاهگلی باران خورده  بهار. قدم زدن به همراه طراوت بهار،به همراه باد و نسیم.به همراه بوی خوش بهار نارنج.یافتن راهی از دل طبیعت و خروج از بن بست دنیا.راهی که برای همیشه دیواری نتواند آن را سد کند.راهی که هر دل سوخته ای به آن راهی داشته باشد.

 و من "بار خود را بستم ، رفتم از شهر خیالات سبک بیرون" با همین فصل بهار،با همین چشمی که برای درک شگفتی های طبیعت دارم،و عقلی که برای هضم حجم زیبایی ها.

و در بهار بود که صدای هوش گیاهان به گوش می آمد.و در بهار بود که سطح روح پر از برگ سبز شده بود و این دقایق خوشبورا رقم زده است. "وعشق، تنها عشق مرا به وسعت اندوه زیبایی ها برد"

بند دوم:سال جدید را با کمی تاخیر به دانشجویان و اساتید محترم دانشگاه تبریک عرض می کنیم.

سال 88 با یک شعار آغاز شد.شعاری که با عمل صحیح به آن، می تواند برای کشور پله ای برای پرتاب به سکوهای بالاتر موفقیت باشد.شعاری که لازمه ی جامعه ی امروز تمام کشورهاست.شعاری که ما را به اصلاح در همه امور فرا می خواند. و شعاری که با عمل به آن نتیجه ای شگرف را برای خود و جامعه به همراه خواهد داشت. امروز رمز موفقیت جامعه ما همین اصلاح الگوی مصرف است و این اصلاح باید در تمام زمینه ها باشد.از کوچکترین مسائل تا کلان ترین آنها.و جامعه ای که به چنین درجه ای برسد و در تمام زمینه ها الگوی درست مصرف را پیشه کند همان جامعه آرمانی که به سعادت خواهد رسید خواهد بود.

در این بهار زیبا همین طور که در کوچه های پرطراوت بهاری قدم می زنید به شعار امسال هم فکر کنید.

شماره 94-26 فروردین88-سه نقطه-ستون یادگار قلم سر دبیر

روباه و زاغ ورژن ۲۰۰۹

زاغکی بر روی درختی نشسته بود و چیزبرگر

می‌خورد، روباهی آمد و گفت: ای ول بابا، چه سری، چه دمی،عجب گوشی ۶۳۰۰ قشنگی، چه تریپ خفنی، عجب کفشای اسپرت قشنگی داری،از کجا خریدی؟ مشکی رنگ عشقه،

 یه آواز ۸۸ جدید برامون بخون حال کنیم !

 زاغک ساندویچ را زیر بغلش گذاشت و گفت: برو خودت رو بپیچون، برو حنات دیگه رنگی نداره،!!!ما الان دیگه دیپلممون رو گرفتیم،میریم دانشگاه!!!  

do not be given

۱۸۰ در جه از ... تا فوتبال

پس از نوشتن مطالبی بودار در مدح و ستایش  بعضی ها،برخوردهایی از نوع نرم و مهرورزانه با ما شد و به ما از چاپیده شدن آن هشدار دادند و در اظهاراتشان به ما گوش زد کردند که "شما خطوط قرمز ها را زیر پا له کردید" ما نیز از آنجا که به شدت حرف گوش کن هستیم برای بقا در این عرصه به ودمان قول دادیم که دیگر از این کارها نکنیم و بنده مجددا در همین جا مراتب چاپلوسی و تملق خود را به تمامی افراد مذکور اعلام می کنم و خواهان گذشت از بنده حقیرهستم.به هر حالا من پس از آن قضیه هم چنان قلم به دست در صحنه حضور دارم  و در حال تماشای در و دیوار هستم تا بلکه موضوعی خارج از خطوط قرمز را شکار کنم.البته به قول مدیرمسئول اگر از هر چیز نتونی بنویسی ولی از ورزش و فوتبال می تونی بنویسی.یعنی موضوع فوتبال تنها موضوع بی خط قرمز و بدون محدودیت در جهان است. یعنی اگر تمام خطوط قرمز شوند و محدودیت ها ایجاد شود باز ه از فوتبال می توان نوشت.برای همین هم جهت برای این که همیشه یک پامون توی کمیته انظباتی نباشه امروز و روزهای دیگر رو به تحلیل و تفسیر و تمجید از فوتبال ایران می پردازیم.

اخبار فوتبال:

1.استقلال با موفقیت با صدر جدول لیگ وداع کرد.(خب استقلال از همون اولش هم جاش صدر جدول نبود.همش بی خودی تلاش می کرد) 

2.رسول خطیبی پس از اخراج از بازی گفت "من به توپ فحش دادم،داور اخراجم کرد."(آخ بنده خدا رسول خطیبی با توپ هم حرف میزنه.حتما باید پیش یک دندون پزشک بره) 

3.وینگادا پس از برد به خبرنگاران گفت: پرسپولیس سرور استقلاله 

4.قلعه نوعی در جواب وینگادا،از وی شکایت کرد. 

5.علی دایی پس از شکست به عربستان گفت: ما از بس مورد حمایت قرار گرفتیم خسته شده بودیم و برای همین از عربستان باختیم. 

6.مایلی کهن گفت: علی دایی چون مزاحم کار تیم ملی است باید به جزایر دور دست آفریقا  تبعید کنند.(البته اگر علی دایی این اظهار نظر را کرده بودند باید حتما عملی می شد، اخه به قول خود دایی "تیم ملی مال بابامه"

7. پس از جمله تاریخی نیکبخت واحدی که گفته بود: «وظیفه من در پرسپولیس گلزنی نیست!»، به نظر شما وظیفه نیکبخت در پرسپولیس چیست؟

الف- وظیفه‌ای ندارد، لطف می‌کند که حضور دارد.

ب- هر روز صبح دو تا سنگک داغ بگیرد.

ج- بچه‌ها را بخنداند، ناخن‌هایشان را نگاه کند، آنها را ماچ کند!

د.اصلا به ما چه ربطی دارد.

ه.گزینه های الف و 5 درست است.

6.همه موارد غلط است.

ه.دایی حیا کن تیم ملی رو رها کن!!!

8.این یکی را دیگر کجای دلمان بگذاریم؟

شوت کیانوش رحمتی شکم محسن قهرمانی را مصدوم کرد!

مرد حسابی، با شکم مردم چکار داشتی؟ خواهش می‌کنیم شوخی شکمی را دیگر مد نکنید.

امروز از شکم شروع می‌کنید، فردا لابد با محتویات آن هم کار دارید!

اگر خدای ناکرده، زبانمان لال ،‌به جای محسن قهرمانی، توپ به شکم علی نیکبخت می خورد چی؟

ضررو زیانش را شما می دادید؟

به علت این که این قصه فوتبال سری دراز دارد و جا هم کم هست باقی قضایا برای بعد.

شماره 94-26 فروردین88-سه نقطه-فانوس

سکانس هایی از دانشگاه

سکانس اول:دانشگاه های دیگر

در بسیاری از دانشگاه ها که قدم می گذاری با تشکل ها و کانون هایی رو به رو می شوی که در اصل شاهرگ حیاتی دانشگاه محسوب می شوند،به آنها بها داده می شود و حال و هوایی دیگر به دانشگاه می دهد.تشکل هایی که با رقابتی سالم انگیزه ای ژرف در مشتاقان ایجاد می کند.افرادی که فعالانه و البته مشتاقانه در عرصه های مختلف علمی و فرهنگی تلاش می کنند. 

سکانس دوم:پیام نور!

به پیام نور پا می گذاریم،اینجا با دانشگاهی بی رو ح ، سرد و خاموش مواجه هستیم که در حسرت حرکتی از سوی دانشجویان  انگار که عصر یخبندان خود را سپری می کند و انتظار می کشد.اینجا جوانان  ایرانی جویای علم،با پتانسیل بالا و وصف ناشدنی را مشاهده می کنید.جوانانی که اکنون باید انرژی دوران پرشور و استعداد جوانی خود را در راه سازندگی و تولید و پیشرفت علم و فرهنگ کشور صرف کنند ولی در حال اتلاف است وسدی برای مهار این انرژی نیست. 

سکانس سوم:دانشگاه پیام نور فیروزآباد-

در اینجا شاهد شکل گیری انجمن ها و مجموعه های خودجوش دانشجویی بوده و هستیم، اما نه مجموعه ای پایدار و منسجم.اغلب گروه هایی هستند با عمری کوتاه،به طوری که عمر متوسط عمده آنها به یک نیم سال هم نمی رسد و پس از مدتی فقط نام آنها را در خاطرها و آرشیو ذهن ها باید یافت.شاید این،ضعف ما ایرانی ها در کارهای گروهی را می رساند.ضعفی که به ضرس قاطع از مشکلات اصلی ماست و شاید هم سدی در برابر پیشرفتمان.در اصل ما از جمع شدن کنار هم و استفاده از ایده ها و خلاقیت ها و نواوری ها در یک مسیر مشخص بهره ای نمی بریم واز ان فرار می کنیم.

سکانس پایانی: به نظر می رسد که این موضوع نیاز به اتخاذ برنامه های کاربردی و جامعی از سوی مسئولین مربوطه دارد.به این طریق که کانون ها و تشکل ها و انجمن ها با رویکرد علمی و فرهنگی و پژوهشی تقویت شوند و با محدود کردن خطوط قرمز و اختصاص بودجه در این زمینه ها میدان این عرصه ها را برای فعالیت بازتر کرده و به فعال سازی ظرفیت ها و استعدادهای جوانان بپردازند و این میسر نمی شود مگر با بها دادن به توان دانشجویان و ایجاد زمینه های مناسب جهت فعالیت که نتیجه آن ،حرکت کشور به سمت و سوی اقتدار علمی و ترویج روحیه تشکل محوری و جمع گرایی است.و البته در هرکجا که زمینه و بستر حرکت به سمت پیشرفت برای دانشجویان و جوانان پرشور و انقلابی ما ایجاد شده است و کم کاری ها و تنگ نظری ها و سرد نگری های بعضی مسئولین و دانشجویان کنار زده شده است،شاهد حرکت های درخشانی در عرصه های داخلی و جهانی بوده ایم.

و در پایان امیدواریم با سیاست های پویا و اثربخش در حوزه های علمی و فرهنگی و پژوهشی سدی برای مهار انرژی های در حال اتلاف دانشجویان ایجاد شود.و اگر مسئولین که دستی باز دارند چنین نکنند و زمینه فعالیت  ها را بسته نگه دارند و دانشجو را با نگاه سرد خود مواجه کنند ضربه ای به پیکره ایران و اسلام و حرکت های انقلابی زده اند  و همچنین اگر دانشجویان از چنین فضای علمی استفاده مطلوب نکنند و از خود حرکتی موثر نشان ندهند مدیون خواهند بود.

به امید حرکتی انقلابی در عرصه های مختلف علمی،پژوهشی و فرهنگی ....

شماره 94-26 فروردین88-سه نقطه-تیتر یک

بدون تیتر

بند مقدماتی:در اتاق خسته و در جوار نسیم گرم و خشک بخاری نشسته بودیم و خسته از خواب روزانه در حال استراحت بودیم و به ریش روزگار می خندیدیم که ناگهان دیدیم همه جا داره می لرزه.به خودم اومدم.دیدم موبایلم داره زنگ می خوره.اومدم گوشی رو پرت کنم تو دیوار که دیدم رو صفحه اش نوشته "مدیر مسئول".ما هم با کمال آرامش و رعایت ادب جواب تلفن را دادیم.مدیر مسئول هم طبق معمول به گیرش و تذکر و گوش زد کردن مطالب پرداختند و گفتند که مطلبی در مورد روز دانشجو بنویسید.ما هم چون از بچه های همیشه در صحنه ی "سه نقطه" هستیم با نیشی باز پیشنهاد مدیر مسئول را لبیک گفتیم. 

بند صفرم:از آنجا که هر کسی یک روزی از تقویم رو به نام خودش ثبت کرده واز آنجا که دانشجوجزو موجودات فرهیخته ی روی کره زمین است پس لازم دیدیم که یک روزی را به آنها اختصاص بدهیم.از این رو 16 آذر رو به عنوان روز دانشجو انتخاب کردیم.این روز رو به همه ی دانشجویان،دانشجودوستان،دانشجو داران و دانشجو پروران تبریک می گوییم و امیدواریم در این روز حسابی خودتون رو تحویل بگیرید.

اما اصل مطلب:امروز قراره چند تا از مشکلای دانشگاه و دانشجویان رو از نگاهی شبه طنز بررسی و ریشه یابی و در نهایت ریشه کن کنیم که حاصل زیر و رو کردن ذهنمان مطالب زیر شد که درسه بند مجزا آمده است. خلاصه ی سانسور شده ای از آنها را می خوانیم.

بند اول:کلاس به سبک پیام نور

1)شنبه روزی بود از روزهای هفته.آن روز را جهت فراگیری علم قصد عزیمت به دانشگاه را کردیم.بسیار مشتاق،مسافت طویلی را پیمانیدیم تا به دانشگاه رسیدیم.اما...اما کلاس به علت عدم حضور استاد گرامی برگزار نشد.اندکی از اشتیاق ما به علم سوخت.علت برگزار نشدن کلاس را از مسئولان پرسان شدیم.در جواب گفتند "ما را خبری نیست"در نتیجه ما نیز بی خیال شدیم.

2)شنبه روزی دگر بود که دوباره بار جهت کسب علم و دانش و معرفت قصد عزیمت به دانشگاه کردیم .به دانشگاه رسیدیم اما دوباره کلاس برگزار نشد.دوباره علت را از رده های بالاترجویا شدیم.جواب یافتیم: "ما را با کلاس های شما کاری نیست،از دیگری بپرسید" .از دیگر مسئول پرسیدیم که ایشان نیز ما را به دیگری پاس دادند.تصمیم گرفتیم که موضوع را خود پیگیر شویم.پس از چندی تفحص در این مقوله به این نتیجه رسیدیم که در ایران قانون بیل و کلنگ و کارگر در همه جا برقرار هست.یعنی این که روزی که دانشجو است استاد نیست،دگر روز که استاد است دانشجو نیست،روزی هم که هر دو موجودند دانشگاه تعطیل است.لیکن شگفت و انگشت بر دهان ماندیم،هم از پیام نور هم از قوانین خفنش.اصلاً بهتره که ما نیز افکارمان را بی خیال این قضایا کنیم چرا که گیرش زیادی به این مضامین هم ما را به گیر می اندازد هم اعصاب شما را دچار پارازیت می کند.

بند دوم:انجمن از نوع دانشجویی

به دنبال پیگیری های مکرر بعضی ها در ایجاد انجمن های دانشجویی(که واقعاً جاشون توی دانشگاه خالی بود)بالاخره چشم کور ما به انجمن های دانشجویی دانشگاهمون باز شد و ما انجمن هایی بس فعال و شیفته و دل باخته ی علم و فرهنگ در دانشگاه رویت کردیم.ما از همین جا مراتب تملق و اخلاص و غیره را به بروبچ این اناجیم (جمع مکسر من درآوردی انجمن) ابلاغ می کنیم.اما بنده در همین راستا و به دنبال مشاهده ی حرکاتی غیربشر دوستانه (از جمله شکار کرم ابریشم،شکار گربه ،شکار پلنگ و ببر فیروزآبادی و ... و اقدام به انقراض نسلشان توسط دوستان رشته زیست) از دوستان محترم انجمن زیست که موجب آزار و اذیت موجودات ذره بینی و فرا ذره بینی شده اند و به شکار موجودات زنده رفته و به تشریح آن پرداخته اند را محکوم می کنم و خواستار رسیدگی به وضع این موجودات و بازپس گرفتن حقوق از دست رفته شان هستم.بنده در همین جا به عنوان یک موجود زنده و دوست دار محیط زیست خشم و انزجار خود را از این حرکت غیرورزشی اعلام کرده و خواهان رسیدگی مجامع و سازمان های بشر دوستانه  بین المللی به این اوضاع نابسامان می باشم.و در آخر هم از دانشجویان زیست که دکترهای دانشگاهمون هستند تقاضا دارم به جای مخالفت با محیط زیست حامی و دوستدار آن باشند.البته نمی خام بگم که بنده سفیر سازمان جهانی محیط زیست (sjmz)هستم.ولی هستم دیگه....چه کنیم!!

اما انجمن ادبی- انجمن ادبی هم به میمنت وجود انشجویان خفن و ادب دوست دانشگاه راه اندازی شد.امیدواریم که این انجمن هم در سایه ی پت و پهن شعرای بزرگ شهر و دیرمان به فعالیت خود ادامه دهد.

در پایان هم از کلیه دانشجویان علم دوست و ادب دوست و فرهیخته خواستارم که به خود تکانی بدهند و به جای پرسه زدن و متر کردن محوطه دانشگاه و شهر فیروزآباد به چنین محافل علمی بیایند و قدمی در راه علم بردارند.البته دانشجویان رشته های فناوری اطلاعات و روانشناسی و چند رشته ی دیگر هم اقدام به راه اندازی انجمن علمی کرده اند که واقعاً سطح بالا و حرفه ای کار میکنند که این قضیه بسی به مذاق ما خوش آمده است.ان شا ا... که مسئولان هم از این تشکل های علمی دانشجویی که پایه هایی برای سطح علمی دانشگاه هستند حمایت کنند.

بند سوم:بدون تیتر

خواب بودم.در خواب مسئولی از دانشگاه را دیدم که به کار من درکمتر از سه سوت رسیدگی کرد.متعجب و حیران و انگشت بر دهان از این اتفاق نادر،به رقص و پایکوبی پرداختم،اما یکباره از خواب پریدم."داستانکی بود از رائول گنزارس که از دانشگاه  پیام نور مادرید برامون ارسال کردند."

از آنجا که کل کل بین مسئولین دانشگاه و دانشجویان یک امر بدیعی است و در دوران انتخاب واحد و پایان ترم به اوج خود می رسد و با توجه به اهمیت موضوع  برآن شدیم تا در بند سوم این ستون به نکاتی به شدت مهم در برخورد با مسئولین دانشگاه جلب کنیم که با رعایت این نکات دانشجویی موفق خواهید بود.

1.در صورت برخورد با اتفاقات عجیب و غریب از جمله: «درگیری لفظی مسئول و دانشجو» ، «صوت هایی با بسامد بیشتر از شنوایی انسان» ، «حروف رکیک و غیررکیک» ، «تجمع بیش از 500 نفر در یک اتاق»  اصلاً تعجب نکنید چون این ها جزء اتفاقات معمول در دانشگاه است.

2. در صورت عملی نشدن درخواستتان و نرسیدن به نتیجه مطلوب خونسردی خود را کاملاً حفظ کرده، یک نفس عمیق بکشید و به زندگی لبخند بزنید و به راه های دیگر فکر کنید.

3. این شعار را همواره به یاد داشته باشید و با خود تکرار کنید تا اشتباهی از شما سر نزند: "چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی"

4. «یک مسئول از کار خود برکنار نمی شود بلکه از مسئولیتی به مسئولیت دیگر منتقل می شود».این قانون پایستگی پست و مقام است.درنتیجه فکر شکایت و تهیه اعتراض از مسئول دانشگاه را از سر بیرون کنید.

5. شما حق هیچ گونه اعتراضی را ندارید،اما در صورت اعلام علنی اعتراض تا پایان سال از دریافت هرگونه تسهیلات اعم از نامه،وام ،نمره و ... تحریم خواهید بود.

6. جهت به ثمر نشستن تلاشتان باید بیشترین پشتکار خود را به نمایش بگذارید.

7. قبل از ملاقات با مسئول مربوطه در ظاهر خود تجدید نظر کنید در غیر این صورت مستقیماً به حراست دانشگاه هدایت خواهید شد.(ظواهر نامناسب عبارتند از:موهای سیخ سیخی،زلف های خفن،..#..@%&**** متاسفانه به علت سانسور رسانه ای از گفتن بیش از این معذوریم. شرح ظواهر نامناسب در بند دوم ماده 7 قانون ظواهر آمده است.)

*جهت فیلتر نشدن این ستون از افشاگری و روشن کردن هر چه بیشتر شما در این زمینه بسیار معذوریم.

شماره92-ویژه نامه زمستان 87 - فانوس

چند خط برای زندگی

بسم الله 

چند خط برای زندگی 

 چند سطر برای زندگی

 

برای دانلود کتاب بر روی لینک زیر کلیک کنید: 

 

دانلود چند خط برای زندگی 

 

یا 

 

http://s1.picofile.com/3dot/Several%20line%20for%20life/several%20line%20for%20life.doc.html  

 

 

به نام وجودی که وجودم ز وجودش به وجود آمده.

 

مقدمه: 

روزها بدون توجه به من و تو می آیند و می روند،عقربه ها بدون توجه به من و تو  حرکت می کند و هر که را با او نیاید زیر عقربه هایش له می کند .

 آینده را به حال  و اکنون را به گذشته تبدیل می کند و  ما را به تاریخ ضمیمه می کند. در این میان اما هستند کسانی که می روند اما در یاد ها ماندگارند و برای تاریخ تمام نمی شوند و مردمان زمانه هر روز آنها را مرور می کنند.

کسانی می توانند ماندگار شوند که راه متفاوت زیستن را یافته باشند.این راه در متفاوت فکر کردن است.

هر انسانی که متولد میشود برگی بر کتاب قطور زندگی اضافه می کند.انسان می تواند در این کتاب متنی ماندگار باشد و هم می تواند حاشیه ای از یاد رفتنی.

کسانی ماندگارند که متفاوت از دیگران فکر می کنند و به افکار خود عمل می کنند.

کسانی در ذهن ها ماندگار می شوند که خود را شناخته باشند و از سرمایه های پنهان درونی خود استفاده و آن را شکوفا کرده باشد.

در اصل انسان سرمایه هایی دارد که در فاصله تولد تا مرگ بر روی این سرمایه ها تجارت می کند.پس سعی کنید در این زمان کم زندگی سرگرم تجارت باشید نه سرگرم بازیچه های دنیا.

کتاب زیر برگرفته ای از فیلم راز  است که به نظر خودم نکته هایی از آن فیلم می توانست بسیار موثر در زندگی باشد از این جهت آنها را با اضافاتی که به آن کرده ام  با عنوان «چند خط برای زندگی» به صورت 40 نکته  جهت استفاده شما عزیزان بر روی وب منتشر کردم.

امید است تا با عمل به این نکات بتوانیم مهمترین کار زندگیمان که همان تغییر کردن است را انجام دهیم. به قول بزرگی:

عظمت زندگی در علم نیست بلکه در عمل است.

نظراتتان را برای ما ارسال کنید.

1.همه ما با قوانین یکسانی زندگی می کنیم.(نیروی جاذبه قانونی ثابت است)

2. افکار است که تبدیل می شود به اجسام.

3. هر فکری یک فرکانس مخصوص دارد.پس هر فکری که به طور پیوسته در ذهن تداعی شود محقق خواهد شد.

4. وقتی به چیزی فکر می کنید که دوستش ندارید،سیگنال های ارسالی ذهن به شما جواب می دهد.یعنی شما با فکر کردن در آن مورد آن فکر را فعال می کنید و قانون جاذبه هم به شما جواب می دهد.

5. همه چیز به جاذبه ختم می شود.

6. وقتی به چیزی فکر می کنید،زودتر برایتان اتفاق می افتد.

7. به چیزهایی که می خواهی فکر کن نه به چیزهایی که نمی خواهی.

8. هر اتفاقی که برایت رخ می دهد خودت آن را جذب کردی و خودت آن را در خواست کردی.

9. همواره افکار متنوع و متفاوتی از منابع متفاوت با موضوعاتی متفاوت به طرف شما می آید.

10. اگر شما صبح را با ناراحتی از خواب بیدار شوید ناخواسته تمام روز شما با چیزهای بد مواجه می شوید.با افراد بد،با اتفاقات بد. و برعکس اگر روز خود را با خرسندی و خوشحالی آغاز کنید افکار شما خوبی ها را برای آن روزتان جذب می کند.

11. چیزی که فکر می کنید و چیزی که احساس می کنید و چیزی که پدیدار می شود همواره یکسان هستند.

12. شما جهان خود را می سازید همان طور که در آن پیش می روید.(چرچیل)

13. اگر از راز این جهان استفاده کنید زندگی برایتان رویایی می شود.

14. دنیا مثل غول چراغ جادوست و همیشه می گوید: «فرمانبردارم سرورم». و این ماییم که با افکارمان به دنیا دستور می دهیم و دنیا در برابر افکار ما پاسخ می دهد: « فرمانبردارم  سرورم»

15. چیزهایی را که می خواهید روی کاغذ بنویسید،انگار که دارید به جهان دستور می  دهید.

16. خیلی از افراد که می خواهند کاری را انجام دهند نمی دانند چطور،فقط می دانند که باید انجام دهند.

17. وقتی شما با آن چیزی که می خواهید هم جهت باشید ان را دریافت می کنید.هم جهت کردن مثل شور و اشتیاق،احساس خوب و مثبت داشتن و ...

و از نشانه های هم جهت نبودن یاس،ترس و اضطراب و ... است.

18. زندگی مثل حرکت یک ماشین در جاده است.وقتی حرکت می کنید تا 100 متر بعدی جلوتان روشن است و هر چه جلو می روید باقی مسیر برایتان روشن می شود.

19. نخستین قدم را با ایمان بردارید،مهم نیست که بین راه را نمی بینید.(دکتر مارتین لینک)

20. چمن برای رشد خود زحمتی نمی کشد.این فقط یک طراحی بی نظیر از خلقت است.

21.هر روز را طوری زندگی کن که گویی آن روز مهمترین روز زندگی توست.(آنتونی رابینز)

22. بیشتر افراد به چیزی که هستند فکر می کنند ولی در اصل این همان چیزی است که خودشان فکر می کردند.

23. چیزهایی را که از داشتنشان شکرگزارید بنویسید و از چیزی که دارید لذت ببرید و شکر کنید.

24. اول روی چیزهایی که دارید تمرکز کنید و از داشته هایتان قدردانی کنید.

25. وقتی چیزی را تجسم می کنید سپس قدم بعدی آن است که آن را بدست می آورید.

26. مهم نیست که دیگران چی در مورد شما فکر می کنند،مهم این است که شما چی فکر می کنید.

27. هنگام کار  به نتایج پایانی فکر کنید.

28. با خودتان نگویید اون ماشین را می خواهم بخرم یا خواهم خرید،چون این آینده تو را نشان می دهد و شما در آینده می مانید.

29.خود را در وضعیتی که دوست دارید در آن باشید تصور کنید به طوری که بفهمید و درک کنید همه آنها متعلق به شماست.

30.تابلو تجسم  برای خود درست کنید و در آن همه چیز هایی را که دوست دارید داشته باشید بزنید.

چشم هایت را ببند و همه چیز را تصور کن.

31.هر چیزی را که ذهن انسان در ک کند به دست آمدنی است.

32.فهرستی از نکات مثبت افراد اطرافتان بنویسید.

33.هیچ کس دیگری نمی تواند برای شما فکر کند،پس شما مسئول زندگی خود هستید.

34.بدن نیز در اختیار افکار شماست،پس خود را با یک بدن سالم ببینید و تنش ها را از بدن بردارید.

35.روی چیزی که می خواهید تمرکز کنید،نه روی چیزی که نمی خواهید.وگرنه با تمرکز روی افکار منفی ذهن انحراف می یابد و آن فکر جذبتان می شود.

36.به چیزی که می خواهید فکر کنید،درباره اش بنویسید،درباره اش حرف بزنید و به جاهایی که اون هست بروید.ولی چیزهایی را که نمی خواهید به آن فکر نکنید و دقیقا برعکس بالا عمل کنید.

37.هر چیزی که تا حالا وجود داشته،همچنان وجود خواهد داشت (فیزیک انرژی)

38.چیزی در جهان وجود ندارد که شما نتوانید باشید.

39.وقتی چیزی را انتخاب کردید روی آن تمرکز کنید،با تمرکز می توان آن را جذب کرد.

40. افکار شما هرگز از بین نمی رود بلکه آن فکر با ارسال موجی با  قدرتی مشخص ، در جهان به دنبال پاسخی می گردد.اگر فکرتان مثبت باشد پاسخ مثبت خواهید داشت اما اگر فکرتان منفی باشد پاسخ جهان نیز به فکر شما منفی خواهد بود.

Fele Good

پل ارتباطی شما و ما:

Exa.mehdi@gmail.com

http://Exa2.blogfa.com

http://Exa.blogfa.com

http://Exa.blogsky.com